محسن سلطانی زند، یک شاعر ایرانی است که بعد از پناه آوردن به آسترالیا، چهار سال را در بازداشتگاههای مهاجرت این کشور سپری کرد. او شخصیت مرکزی فیلم مستند «داستان محسن» است که برای سازنده آن، جورجیو پلاتیاس، جایزه دانشجویی الن نایت را از میان جوایز رسانهای چندفرهنگی نخستوزیری نیوساوتولز به ارمغان آورد.
نکات مهم
- مستند زندگی یک پناهنده پیشین ایرانی، برنده جایزه سالانه رسانهای چندفرهنگی نخستوزیر ایالت نیوساوتولز شد.
- سازنده این مستند، نوه/نواسه یک زوج مهاجر یونانی، توضیح میدهد که چه سبب شد پس از سپری شدن بیش از یک دهه از آزادی محسن از بازداشتگاه مهاجرت، داستان او را بازگو کند.
- کار کردن بر روی این مستند، به این دانشجوی جوان ژورنالیسم درک بهتری از گذشته مهاجرتی خود و خانوادهاش داده است.
اما آقای پلاتیاس، دانشجوی رشته حقوق و ژورنالیسم به اسبیاس یونانی میگوید برای وی، «ارزشمندترین تجربه» از ساخت این فیلم، «در واقع شناختن محسن» بوده است.
آقای پلاتیاس میگوید: «او زبان به صحبت گشود، و من فرصت درک چشماندازی را یافتم که در غیر این صورت امتیاز دانستن آن را نداشتم، و شخصاً فکر میکنم در این راه دوست خوبی [هم] پیدا کردهام».
او میافزاید که در طول دو ماه که مشغول فیلمبرداری این مستند بوده، با آقای سلطانی زند یک رابطه مبتنی بر اعتماد برقرار کرده است. این فیلم، سرگذشت زندگی این پناهنده ایرانی را از زبان خودش و دیگران بازگو میکند.
آقای سلطانی زند در این مستند میگوید: «هر کسی که خواست داستان آنچه را که بعد از انقلاب [اسلامی ایران] رخ داده، بنویسد، دولت آنها را کشت».
«من میدانستم که باید فرار کنم؛ گزینه دیگری نداشتم».
اما خارج شدن از ایران تنها آغاز سفر پرمخاطره چندین ساله آقای سلطانی زند به سوی امنیت بود.

Source: Georgio Platias
بازداشتگاههای پورت هیدلند در آسترالیای غربی و ویلاوود در نیوساوتولز برای چهار سال، از ۱٩٩٩ تا زمان آزادیاش در ٢٠٠٣، تبدیل به 'خانه' جدید آقای سلطانی زند شده بودند.
هفت سال بعد، سخنرانی وی در جمع معترضان در جلو دفتر وزارت مهاجرت در سیدنی که گفت بازداشت اجباری زندگی او را نابود کرده است، نامش را در سرخط رسانهها قرار داد.
آقای پلاتیاس در سال ٢٠۱٩، زمانی که به گفته خودش 'رنج' پناهجویان سرخط خبرها بود، سراغ آقای سلطانی زند رفت و خواست سرگذشت وی را از زبان خودش بشنود.
وی میگوید: «ما معمولاً میشنویم که سیاستمداران و فعالان در مورد پناهجویان صحبت میکنند، اما من خواستم یک شخص واقعی که این تجارب را زندگی کرده، بیایم تا سرگذشت خود را بازگو کند؛ فکر میکنم این قدرت بیشتری دارد و از این مشکل تفسیر بهتری ارائه میدهد».
«با شنیدن او سرگذشت خود را بازگو میکند، شما به نوعی در مورد آنچه امروز میگذرد و آنچه اتفاق افتاده است، تأمل میکنید و سعی میکنید آن را بهتر درک کنید».
پلاتیاس سرگذشت آقای سلطانی زند را داستانی از «مبارزه، مقاومت و آسترالیایی شدن» توصیف میکند.
در جریان کارهای پیشاتولیدی فیلم، آقای پلاتیاس از طریق گفتوگو با پدرکلان و مادرکلان/پدربزرگ و مادربزرگ خودش که پس از جنگ جهانی دوم به آسترالیا آواره شده بودند، بر گذشته خودش نیز تأمل کرد.
او میگوید: «من باید سرگذشت آنها را با عمق بیشتری بدانم، و بعد از رونمایی مستند، فکر میکنم چشمانداز متمرکزتر و محترمانه نسبت به میراث مهاجرتی خودم دارم».

هر دو جانب خانواده آقای پلاتیاس مهاجران پساجنگ جهانی دوم یونانی هستند. Source: Georgio Platias
به باور وی، «فضیلت کلیدی» مشترکی که میتوان از داستانهای مهاجرت و پناهندگی برگرفت، «تابآوری» آنها در برابر «دیگری» پنداشته شدن شان توسط جامعه میزبان است.
«همیشه یک داستان غالب وجود دارد که گروهی از افراد برای پناه بردن به این کشور میآیند [...] و به عنوان 'دیگران' با آنها رفتار میشود و به حاشیه رانده میشوند».