نتایج این مطالعه نشان میدهند سهچهارم کودکان آسترالیایی که از بیماریهای روانی رنج میبرند، به خدمات رواندرمانی مراجعه نمیکنند.
این پژوهش از سوی انستیتوت مطالعات کودکان مُرداک روی یافتههای یک سروی از والدین در مورد صحت روانی و احساسی کودکان شان و اطلاعات کارت درمان (میدیکیر) انجام شده است.
این تحقیق، نتایج سروی والدین کمتر از پنج هزار کودک را با اطلاعات کارت درمان مقایسه کرده تا ببیند کدام یک از آن خانوادهها به خدمات رواندرمانی مراجعه کردهاند.
ملیسا مالرینی (Melissa Mulraney) و هریت هیسکاک (Harriet Hiscock) نتایج این پژوهش شان را در گزارشی مشترک در مجله علمی-تخصصی «کنورسیشن» نشر کردهاند.
نتایج این مقایسه نشان داده که کمتر از یک کودک در هر چهار کودک دارای بیماری روانی در 18 ماه پس از سروی والدین شان به خدمات درمانی تخصصی مراجعه کردهاند.به نوشته این محققان، بیماریهای روانی اگر جدی گرفته نشوند، به مرور زمان بیشتر غیرقابل تغییر و کمتر قابل درمان میشوند. مشکلات روانی در کودکی میتوانند پیامدهای دایمی داشته باشند، به شمول ادامه مشکلات روانی در بزرگسالی، نتایج بد آموزشی، بیکاری و سروکار با سیستم قضایی جرمی.
Boys are more likely to externalise problems. Source: AAP
به باور این پژوهشگران، دسترسی کودکان و نوجوانانی که از بیماریهای روانی رنج میبرند به خدمات درمانی منظم و تأثیرگذار، یک موضوع حیاتی است.
انواع مشکلات روانی در کودکان
این گزارش میرساند که حدود 14 درصد کودکان و نوجوانان میان چهار تا 17 سال، با معیارهای تشخیصی، حداقل از یک نوع اختلال روانی رنج میبرند.
معمولترین انواع اختلالهای روانی در میان این گروه سنی کودکان آسترالیایی، اختلال اضطراب و اختلال کمتوجّهی - بیشفعالی (ADHD) هستند که به ترتیب دامنگیر 6.9 و 7.4 درصد کودکان میشوند.
«حدود 50 درصد از کل اختلالهای روانی در بزرگسالان، اختلالهایی هستند که قبل از سن 14 سالگی آغاز شدهاند. با این حال، در مقایسه با دیگر گروههای سنی، در سال مالی 18-2017 کودکان زیر 15 سال کمترین میزان استفاده از خدمات روانیدرمانی شامل کارت درمان را داشتهاند».
کودکان خردسالتر
بربنیاد یافتههای این مطالعه، احتمال مراجعه کودکان خردسالتر نسبت به کودکان دارای سنین بالاتر کمتر بوده است. حدود 27-20 درصد کودکان 12 تا 13 ساله به خدمات رواندرمانی مراجعه کرده بودند، در حالی که میزان مراجعه در میان کودکان هشت تا نُه ساله 9 تا 15 درصد بوده است.
«روش برخورد و حل تجارب احساسی و رویدادهای تروماتیک در میان کودکان خردسالتر نسبت به افراد بزرگسال و کودکان سنین بالاتر خیلی متفاوت است. در نتیجه، تشخیص اختلالهای روانی در اوایل کودکی میتواند خیلی سخت باشد».«به گونه مثال، رفتار نادرست یک کودک در صنف درسی شاید به جای داشتن مشکلات روانی، به حساب «شیطنت» گذاشته شود. همچنان ممکن است یک کودک خارش شکم یا سردرد را تجربه کند که نتیجه اضطراب است، اما با مشکلات فیزیکی اشتباه گرفته شود».
امکان درونیسازی اختلالهای روانی در دختران بیشتر از پسران است. Source: Getty Images
نویسندگان گزارش میگویند وقتی مشکلات شناسایی میشوند، خانوادهها شاید به فکر اینکه اختلالهای روانی با بزرگ شدن کودکان حل میشوند، از مراجعه به خدمات رواندرمانی خودداری کنند.
پسران در برابر دختران
همچنان نتایج این پژوهش نشان میدهند که احتمال دسترسی کودکان دختر به خدمات درمانی کمتر از کودکان پسر است. دختران 50 درصد کودکان با مشکلات روانی را در این مطالعات تشکیل میدادند، اما از میان صد درصد کودکانی که کمک درمانی دریافت کردهاند، تنها 30 درصد شان دختران میان هشت تا یازده سال بودهاند.
به باور آنها، واقعیت این مسأله شاید این باشد که شناسایی اختلال روانی در دختران دشوارتر از پسران است، زیرا احتمال بیرون دادن اضطراب در کودکان پسر نسبت به کودکان دختر بیشتر است.
پیشینه فرهنگی-زبانی متفاوت
«حدود 14 درصد کودکان با مشکلات روانی، پیشینه غیرانگلیسیزبان دارند، اما آنها تنها 2 درصد کودکانی را تشکیل میدادند که خدمات درمانی دریافت کرده بودند».
به باور نویسندگان این گزارش، بیمیلی والدین با پیشینه غیرانگلیسیزبان نسبت به درمان روانی کودکان شان ممکن است به دلیل درک فرهنگی آنها از بیماری روانی و دیگر بیماریها، یا عدم دسترسی به خدمات رواندرمانی به زبان خودشان باشد.
«همچنان شناسایی مشکل روانی در کودکان با پیشینه غیرانگلیسیزبان ممکن است دشوارتر باشد، جایی که شاید خاموشی آنها در صنف درسی را به جای مشکل روانی، با مشکلات زبانی اشتباه بگیرند».
نیاز به تغییر
به نوشته این پژوهشگران، در 20 سال گذشته، با وجود افزایش منابع، تغییرات اندکی در بخش درمان اختلالهای روانی در کودکان و نوجوانان در آسترالیا به میان آمدهاند. این تا حدودی میتواند به دلیل عدم پیشرفت در کیفیت و شدت خدمات رواندرمانی باشد.
«کودکان شاید جلسههای درمانی مؤثر یا درمان پایداری که برای داشتن تأثیری معنادار بر نشانههای بیماری آنها کافی بوده باشد، دریافت نمیکنند. به عنوان مثال، توصیه شده است که کودکان دارای اختلال اضطراب، حداقل هشت جلسه رفتاردرمانی شناختی (CBT) دریافت کنند، اما بیشتر کودکان نیاز زیادتر دارند».
این پژوهشگران میگویند، سیستم درمانی آسترالیا به جای توجه به بهبود وضعیت بیمار، به مرخص کردن بیمار از درمان پس از تعداد مشخص جلسههای درمانی اهمیت میدهد. سیستم دسترسی بهتر کارت درمان (میدیکیر) تنها داشتن 10 جلسه رواندرمانی با کمکهزینه دولتی را در هر سال به یک فرد اجازه میدهد، «اما دوباره، کودکان زیادی نیاز بیشتر دارند».
آنها پیشنهاد میکنند خدمات رواندرمانی آسترالیا باید به جای تعداد جلسه درمانی، بر مبنای اندازهگیری بهبود علایم بیماری باشد.
«تحقیق ما نشان میدهد ما نیاز به درک بهتر این دلیل داریم که چرا والدین و کودکان از درمان باز میمانند، به ویژه دختران، کودکان خردسالتر و آنهایی که پیشینه متفاوت دارند. انجام این کار و اطمینان از دسترسی آنها به درمان باکیفیت، نه تنها به کودکان و خانوادههای شان، بلکه به آنها به عنوان بزرگسالان آینده نیز فایده میرساند».